تنها امید زندگیم لیلیاتنها امید زندگیم لیلیا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

lilia my little angel

20 ماهگیت مبارک باشه نفس من

سلام فرشته مهربونم 20 ماهگیت مبارک ایشالله تولد 20 سالگیت عزیز دلم خیلی خانوم شدی خیلی بزرگ شدی قدرت درک کردنت خیلی زیاد شده کم کم داری کلمه ها رو البته همون طور که خودت میتونی به زبون خودت می گی گاقو=چاقو کاکو=کاهو هاچ یا هارچ =قارچ (که البته عاشقشی اونم از نوع سرخ شدش) گاگین یا نانین=ماشین نَنین=نسرین ددی یا باباجی=بابا جون مامانی=مامان گیچی=قیچی دودو=جوجو کلاغ=قا قا یا گا گار(یعنی تا کلاغ میبینی یا صداشم می شنوی شروع می کنی به گار گار کردن) دیب دیب=سیب یا سیب زمینی بوگو بِلی=پاپ کرن دفش=کفش کات=کارت عابر بانک(عاشقشی کافیه از جلوی دستگاه...
23 اسفند 1391

معنی اسم لیلیا

خوب امروز اومدم تا معنی اسمتو که باید خیلی پیش تر از اینها توی وبلاگت می نوشتمو بنویسم امروز کلی سایتای خارجی رو گشتم و حالا نتیجشو می نویسم لیلیا در اصل یه نام لاتینه lilia لیلیا در زبان انگلیسی به معنی (جمع گل لیلیوم و لیلیان)نام گل و نور نوربخش و نور ماه و زیبا در زبان روسی به معنای(پاک و خالص) در زبان عبری به معنای(قسم به خدا) الهی من قربونت بشم عزیزم البته من می خواستم اسمتو بزارم لیلیان ولی خوب ثبت احوال اجازه نداد و گفت نمیشه منم نون اخرشو حذف کردم و گذاشتم لیلیا از نظر خودم اسم خیلی قشنگیه امیدوارم که توام از این انتخاب راضی باشی عشق کوچولوی من   ...
23 اسفند 1391
14132 0 12 ادامه مطلب

مامانی،عزیزم

دختر قشنگم سلام وای دیشب تولد مامان میتا بود خیلی خوش گذشت با اینکه خیلی روزای بدی رو دارم می گذرونم اما مهم نیست چون تو هستی الان چند روزه یاد گرفتی راه میری می گی  عسیسیم ،عسیس یعنی عزیزم،عزیز ای بمیرم برات بلاخره یاد گرفتی به من بگی مامانی البته به مامان میتا هم می گی اینقدر قشنگ می گی که می خوام قورتت بدم از صبح که از خواب پا میشی همش می گی مامانی تا شب یه بندم دست منو می گیری می کشونی هر جا که خودت دوست داری بری بدجوری جیگر شدی اینم عکسای چند روز پیش که رفتیم خونه خاله سارا با دوستای خوبمون لیلیا و تارا جون لیلیا و درسا جون ا لیلیا و تارا، حامی ،درسا &nbs...
13 اسفند 1391

یک شب با بغض لیلیا

چند شب پیش مثل همیشه کلی بازی کردیو موقع خوابت رفتیم توی تخت تا بخوابیم غر زدی که پاهاتو بخوارونم بعدم شروع کردی به دست زدن یعنی برام شعر بخون منم لالایی هایی که دوست داریو واست خوندم تا رسیدم به لالالالا گل پونه............. اومدی بغلم و سرت و گذاشتی رو شونم دیدیم هی صدای فیس فیس میاد و شونه هام خیس شد بلنت کردم دیدم ای وای بغض کردی و اشکات بی صدا دارن میریزن روی صورتت وای قلبم برات ترکید دلت گرفته بود الهی برات بمیرم اصرار داشتی که همش واست همین شعرو بخونم وتوام گریه کنی مگه دلم میومد ولی تا شعر دیگه ای میخوندم جیغ می کشیدی که همونو بخون جالبه که بی صدا گریه کردی وقتی هم خوابت برد تا نیم ساعت توی خواب بغض داشتی مادر برات بمیر...
6 اسفند 1391
1